-
دوران نقااااااااااااااااااااااااااااااااااااهت!!!
جمعه 22 آبان 1388 14:29
حالم بدهههههههه پس کی قراره حالم خوب شه خدایاااااااااااااااااااااااااااا دوران نقاهتم خیلییییییییییی طولانی شده اما دست خودم نیس دوسش دارم هنوزم دوسش داررررررررررررررررم کاش میفهمید نمیتونم فراموشش کنم کاااااااااااااااش میفهمید چقد دوسش داررررررررررررم خدایااااااااا نه میتونم درس بخونم نه میتونم تمرکز کنم نه حتی...
-
یا امام رضا(ع)
پنجشنبه 7 آبان 1388 20:38
امام رضا-ع: هرگز بر کسی خشم نگیر، از کسی چیزی مخواه و هرچه برای خودت می خواهی برای دیگران نیز بخواه. میلاد نور مبارک
-
شعر حمید مصدق و پاسخ فروغ فرخزاد
دوشنبه 4 آبان 1388 20:02
حمید مصدق خرداد 1343 تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلود به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز، سالهاست که در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم و من اندیشه کنان غرق در این پندارم...
-
خداییییییییییییییییییییییییییااااااااااااااااااااااااااااااااااا
دوشنبه 4 آبان 1388 19:30
خدایییییییییییییییییییییییییییییییییییااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا همه دارن درس میخونن اما من موندم سرگردون...:(( خدایییییییییییییییییییییییییییییییییاااااااااااااااااااااااااااااااااا تورو خدا کمکم کن تمرکز کنم و حسابی درس بخونم.........خدایییییییییییییییییییییییییییییییییییااااااااااااااااااا کمکم کن جوری...
-
لبخند خداوند
سهشنبه 28 مهر 1388 16:51
خداوند لبخند زد و از لبخند او دختر آفریده شد... لبخند زیبای خداوند، روزت مبارک تولد حضرت معصومه(س) و روز دختر رو به همه دخترای گل و گلاب تبریک میگم. بیاین قدر خودمونو بیشتر بدونیم آخه خیلیییییییی حیفیم به خدا راست میگم اینو بخون: بهای دوست نه به دارایی اوست نه به زیبایی او، تنها به وفای اوست... قربون همه دخترای...
-
حالم بدهههههههههه
دوشنبه 27 مهر 1388 18:48
حالم بده! امروز عشق خودمو معرفی کردم به یکی دیگه.... چاره ای نداشتم... باید فراموشش کنم....... اصلا حس درس خوندن ندارررررررررررررررررم اما باید بخونم... خدایااااااا بهم نیرو بده درسهامو خوب بخونم خدایاااا دوسم داری؟!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 25 مهر 1388 20:34
عشق یعنی پاک در عصر فساد آب ماندن در دمای انجماد انگار غم دنیا رو دوش منه... دلم بازم خیلی واسش تنگه...
-
وجدانت راحت!!
شنبه 25 مهر 1388 20:24
خبر از من داری؟ خبر از دلتنگی های من چطور؟ و آن پروانه های شادی که در نگاهم بودند. خبرش رسیده که مرده اند؟ هیچ سراغ دلم رو می گیری؟ کسی خبر داده که آب رفته ام از خستگی؟ مچاله ام از دلتنگی؟ آخ ... که هیچ کلاغی نساختیم میان هم وجدانت راحت خبرهای من به تو نمی رسد !!
-
مرگ من
شنبه 25 مهر 1388 20:20
یه اتاقی باشه گرمه گرم..روشنه روشن.. تو باشی..منم باشم.. کف اتاق سنگ باشه..سنگ سفید.. تو منو بغلم کنی که نترسم..که سردم نشه..که نلرزم.. تو تکیه دادی به دیوار..پاهاتم دراز کردی.. منم اومدم نشستم جلوت..بهت تکیه دادم.. با پاهات محکم منو گرفتی..دو تا دستتم دورم حلقه کردی.. بهت می گم چشماتو می بندی؟ میگی اره بعد چشماتو می...
-
رفتی...
شنبه 25 مهر 1388 20:11
گفتی: عشق؟ گفتم : ندارم گفتی: چه تهیدستی ! گفتم : عاشق نمی شوم خندیدی و گفتی : آری ! بهتر است فقط دوستم بداری گفتم : در قلبت هست؟ اخمی ملایم کردی و گفتی : هرگز ، دیگر نه! نفس عمیقی کشیدم. گفتم : می هراسم برای بودنش گفتی : تا وقتی هراسانی به سراغت نمی آید گفتم : می دانم. و تو لبخندی به لطافت نسیم سحری زدی زمان می گذشت...
-
اقرار میکنم دوستت دارم...
شنبه 25 مهر 1388 20:06
وقتی عشق صدایت زد ، تو دیگر به خود تعلق نداری ....... وقتی نگاه آرام و بی پروای عشق نگاهت را دنبال کرد ، تو دیگر از آن خود نیستی... وقتی چشم هایت را می بندی ، و با تمام وجود احساسش می کنی ، وجودت را به او هدیه داده ای ...... پس انکار نکن ......... دوستش داری ....... وقتی پی بهانه ای می گردی ، که یک بار دیگر نگاهت را...
-
ماه من غصه چرا؟
شنبه 25 مهر 1388 19:38
آسمان را بنگر ،که هنوز ،بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست گرم و آبی و پر از مهر ،به ما می خندد! یا زمینی را که دلش از سردی شب های خزان نه شکست و نه گرفت! بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار ،دشتی از یاس سپید زیر پاهامان ریخت، تا بگوید که هنوز ،پر امنیت احساس خداست! ماه من،غصه چرا؟! تو مرا داری...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 25 مهر 1388 19:36
هر ثانیه که می گذرد چیزی از تو را با خود می برد زمان غارتگر غریبیست همه چیز را بی اجازه می برد و تنها یک چیز را همیشه فراموش می کند... حس "دوست داشتن" تو را ...
-
به خاطر تو...
شنبه 25 مهر 1388 19:35
تو این روزا آسمون تب کرده میدونی چرا آخه بهش گفتم که چقد دوست دارم تو این شبا ستاره ها گریه میکنن میدونی چرا آخه بهشون گفتم میخوام به خاطر تو همشونو بیارم رو زمین...
-
بیخودی...
چهارشنبه 22 مهر 1388 02:09
بیخودی به دست آمده بودی بیخودی از دست رفتی نفهمیدم از کدام آسمان صاف افتادی توی دامنم نه دامن من تو را یاد چیزی می اندازد مِن بعد نه آسمان مرا یاد کسی نفهمیدم آمدنت را حیران بنگرم یا رفتنت را مات بگریم باد آورده را باد می برد؟ قبول دلم را که باد نیاورده بود!
-
« ضلع اضافه !»
چهارشنبه 22 مهر 1388 01:25
گفتگویی زیبا و خواندنی بین مثلث و مربع : : دیدیش؟ : نه، چی رو؟ : همینی که اینجا بود . : من که نمیتونم ببینم. : خوب منم نمیتونم . : پس چهجوری دیدی؟ : نمیدونم. حس کردم . : حالا چی حس کردی؟ : ببین. یه شکلی بود. با من فرق داشت . مگه تو چه شکلی هستی؟ : : من؟ خوب من یه مربع هستم . مربع یعنی چی؟ : مربع : مربع یعنی 4 تا...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 21 مهر 1388 20:30
خیلی جالبه!!!!!! میخواد به همه اعلام کنه که از هم جدا شدیم.............. میگفت تو یونی مثل همیشه میمونم باهات اما حالا شورشو درآورده بازم با متین و هرچی آدم که میگفت ازشون دور شده، صمیمی شده و داره عذابم میده..... چرا انقد تابلو میکنه که از هم جدا شدیم؟!!! چرا فقط یکم فکر نمیکنه که با این کاراش چه زجری میکشم؟!!!مگه...
-
نامرد:((
سهشنبه 21 مهر 1388 19:20
آدم چقدر میتونه نامرد باشه؟!:(( مگه چیکارش کردم که اینجوری رفتار میکنه؟! خدایاااااااااااااااااااااااااااااا تنهام نذار دارم میترکم
-
یه روز افتضاح دیگه...
سهشنبه 21 مهر 1388 01:55
بیب بیب من اومدم امروز روز خوبی نبود، یعنی افتضاح بود!! چرا همش اتفاقای بد واسم میفته؟! سبحان سعی کرد بهم سلام بده اما من رومو برگردوندم، از کارم راضیم چون اون بود که سال پیش سامانو عوض کرده بود! اون بود که سامانو بد کرده بود! اون بود که پاکی سامانو ازش گرفته بود!! از کارم راضیم که بهش سلام نمیدم چون اون بود که همیشه...
-
آخرین نفس...
یکشنبه 19 مهر 1388 01:56
بهترین آرزوی هرکسی بودن با بهونه زندگی ، نفس ، عشق و پاره تنشه. دوست دارم بهونه زندگی من:* سلام خوبی؟ اوضاع بر وفق مراده؟ همه چی رو به راهه؟ J تعجب کردی ایمیل زدم آره؟! حتما الان با خودت میگی بازم بچگیش گل کرده و داره ادا درمیاره!!! J نه عزیزم ، ایندفعه دیگه بچه بازی نیس، ایندفعه باورم کن چون دارم بزرگ میشم... فقط کمی...